فهرست مطالب

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال چهاردهم شماره 2 (پیاپی 28، پاییز و زمستان 1385)

  • تاریخ انتشار: 1385/07/05
  • تعداد عناوین: 16
|
  • تهیه ایتریم بیسموت گارنت به روش ژل سیترات و بررسی سیستم آلاینده آن با اکسید منگنز
    عبدالعلی عالمی، محمد یوسفی قلعه جوق صفحه 14
    ایتریم بیسموت گارنت (YBG) و سیستم آلاینده آن با اکسید منگنز به روش ژل سیترات تهیه شد. شرایط و روند دستیابی به فاز خالص به روش پراش پرتو X تایید شد. مطالعه گارنت به دست آمده از طیف سنجی FTIR و SEM و نیز مطالعه DTA آن نشان می دهد که محصول دارای دانه بندی همگن، و تک فاز است. تغییرات اندازه ذرات بر حسب مقدار منگنز آلایش یافته و نیز وابستگی آن به زمان گرما دهی نیز بررسی شده اند.
    کلیدواژگان: ایتریم، بیسموت، گارنت، منگنز
  • صدرالدین امینی، نعمت مرادپور، رضا زارعی سهامیه صفحه 225
    مجموعه افیولیتی صحنه به عنوان بخشی از توالی های افیولیتی موجود در زون جوش خورده زاگرس محسوب می شود. این مجموعه خود جزئی از نوار3000 کیلومتری است که از سوریه شروع می شود و پس از گذر از جنوب ترکیه و زاگرس به عمان می رود. مجموعه افیولیتی مورد مطالعه به شکل کلی کمانی با تحدب به سمت جنوب غرب در جنوب صحنه قرار دارد. در این مجموعه، توالی کامل افیولیتی دیده نمی شود. به طور کلی لیتولوژی های این ناحیه شامل پریدوتیت های هارزبورژیتی، گابروهای همسانگرد و میلونیتی و رخنمون کوچکی از توالی پلاژیوگرانیت هستند. سنگ های اولترامافیکی بیشتر شامل هارزبورژیت، دونیت، لرزولیت و وبستریت و سنگهای مافیکی شامل گابروی پگماتوئیدی، الیوین گابرو، گابروهای میلونیتی و گابروهای همسانگرد است. بر اساس نمودارهای عناصر اصلی و عنکبوتی، این مجموعه حاصل یک ماگمای بازالت تولئیتی کف اقیانوسی نوع P(P or E MORB) است. شواهد ژئوشیمیائی و سنگ شناختی نشان می دهند که ماگمای سازنده منطقه، یک ماگمای ساب آلکالن تولئیتی منیزیم بالا بوده است. طبیعت تولئیتی ماگمای درگیر در تشکیل پوسته اقیانوسی و قرارگیری آن در میدان ماگماهای پشته میان اقیانوسی نوع P بیانگر این است که پشته قدیمی دارای نرخ گسترشی تند بوده است. شواهد ژئوشیمیائی و سنگ شناختی حاکی از این است که ماگمای سازنده مجموعه افیولیتی جنوب صحنه یک ماگمای پیکریتی و حاصل نرخ بالای ذوب گوشته فوقانی بوده است.
    کلیدواژگان: افیولیت، صحنه، هارزبورژیت، مورب Eیا P، پیکریت
  • مهدی خدامی، اسدالله محبوبی، سادات فیض نیا، رضا موسوی حرمی، محمد علی فتاحی اردکانی صفحه 247
    برای کنترل ته نشست و اجرای برنامه های حفاظت خاک در حوضه های آبخیز، شناسایی منابع اصلی شکل گیری ته نشست و مناطق فرسایش پذیر امری ضروری است. کانی های رسی می توانند به عنوان شاخصهای ته نشینی در سطح واحدهای سنگی مورد بررسی قرار گیرند. در حوضه آبخیز لاتشور (جنوب شرق تهران) واحدهای سنگی مارنی و آهکی- مارنی سرخ نئوژن، کنگلومرای هزار دره و آبرفتهای کواترنر رخنمون دارند. در این بررسی از خاک سطحی این واحدهای سنگی و بخش فعال آبراهه های این حوضه 21 نمونه برداشت و پس از آنالیز پراش پرتو ایکس (XRD)، کانی های رسی موجود شناسایی و مقدار آنها به روش نیمه کمی تعیین شد. با استفاده از این نتایج، چهار گروه اصلی کانی رسی (مونتموریونیت، ایلیت، کلریت، و کائولینیت) در هر نمونه مورد شناسایی قرار گرفتند. بر اساس دسته بندی خوشه ای، کانی های رسی در ته نشستهای سطحی و آبکندی بخش مارنی بسترهای سرخ نئوژن از یکدیگر تفکیک و بر اساس آزمونهای آماری F و رد فرض صفر کانی های رسی مونتموریونیت و ایلیت به عنوان منشا یاب معرفی شدند.
    کلیدواژگان: کانی های رسی، منشاء یاب، آنالیز خوشه ای، آزمون F
  • پویه اسداللهی، محمود خلیلی، محمد علی مکی زاده صفحه 263
    کنگلومراهای سازند سنگستان (کرتاسه زیرین) در مجاورت لویکوگرانیتوئیدهای باتولیت شیرکوه دگرگون شده و مجموعه کانی های گارنت، اپیدوت، کوارتز، کلسیت، و پیریت در هاله دگرگونی تشکیل شده است. به دنبال دگرگونی همجواری، احتمالا دگرسانی گرمایشی (تشکیل پیریت و سیلیسیفیکاسیون) به وقوع پیوسته است. بر اساس مقادیر عناصر نادر گارنت ها، اسکارن های هاله دگرگونی از نوع اسکارن های کلسیک Cu-Pb-Zn دار است. مجموعه کانیایی بالا حکایت از وجود ارتباط ژنتیک بین توده نفوذی کانسارساز Cu و اسکارن زایی در منطقه مورد مطالعه دارد.
    کلیدواژگان: گارنت، اسکارن، سازند سنگستان، دامک
  • محمدرضا دشت بیاضی، علی شکوه فر، محمدرضا علی نژاد صفحه 279
    مخلوط ماده مرکب زمینه آلومنیوم تقویت شده با SiC به روش آسیاب کاری SPEX تهیه و اثر زمان آسیاب کاری بر اندازه بلورکها، کرنش شبکه و اندازه ذرات بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که افزایش زمان آسیاب کاری تا حدود 12 ساعت موجب کاهش اندازه بلورکها و افزایش کرنش شبکه، و از 12 تا 24 ساعت باعث افزایش اندازه بلورکها و کاهش کرنش شبکه می شود. همچنین در 6 ساعت اولیه آسیاب کاری، اندازه ذرات ماده مرکب کاهش می یابد، در حالی که تداوم آسیاب کاری تا 24 ساعت، کلوخه ای شدن و افزایش اندازه ذرات را به دنبال دارد. بررسی ریزساختار نمونه ها با تصاویر TEM نمونه های آسیاب شده، نشان دهنده نفوذ همگن ذرات SiC با قطر حدود nm 50 در فاز زمینه Al است که میزان همگنی با افزایش زمان آسیاب کاری بهبود می یابد.
    کلیدواژگان: ماده مرکب زمینه فلزی، مخلوط سازی مکانیکی، آسیاب کاری SPEX، Al، SiC
  • سید حسین قطمیری صفحه 295
    معدن مس چهار گنبد استان کرمان بیشتر از کانسار رگه ای با حجم کم و عیار متوسط تشکیل شده است. بخش بزرگ کانی سازی شامل کالکوپیریت، پیریت، کمی گالن و اسفالریت است. دگرسانی های سریسیتیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک نیز در کانسار شناخته شده اند. گستره دمایی این دگرسانی ها در حدود C 350 است. در این پژوهش برای تعیین گستره دمایی کانه زایی از ریخت شناسی بلورهای پیریت استفاده شده است. این احتمال وجود دارد که شکل گیری بلور پیریت در ناحیه کانه زایی گستره دما را در طول کانه زایی نشان دهد. بر این اساس در دماهای کمتر یا مساویC 250 بلورهای سوزنی، و با افزایش دما تا C 450 بلورهای مکعبی با شیارهای فراوان و سطوح اندک هشت وجهی شکل گرفته باشند. بررسی بلورهای پیریت جمع آوری شده از مناطق دگرسانی این معدن نشان می دهد که انواع مکعبی با سطوح چند وجهی فراوان (pyritohedron) در نمونه ها رایج است، انواع سطوح شیار دار با تراکم زیاد همراه با انواع سطوح تخت و آینه ای دیده می شوند. لذا به نظر می رسد که این بلورها در گستره دمایی بین250 تا C 450 شکل گرفته اند با توجه به گستره دمایی دگرسان (در حدودC 350) تعیین دمای کانه زایی مس بین 350 تا C 450 منطقی به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: چهار گنبد، پیریت، ریخت شناسی، دما
  • وحید رضا اوحدی، هما شفیعی صفحه 305
    خواص خاک ارتباط مستقیم با نوع کانی ها، مشخصات آب حفره ای، ریز ساختار خاک، نحوه قرارگیری ذرات و عوامل زیست محیطی دارد. یکی از روش های ارزیابی ساز و کار برهم کنش کانی های رسی و آلاینده های سنگین فلزی، استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترون روبشی است. در این مقاله، روشی برای تهیه نمونه همگن از مخلوط معلق رس برای عکسبرداری به وسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی ارائه شده است. همچنین، روش های مختلف تهیه نمونه شامل انواع پیلینگ، روش شکست، و استفاده از رزین در تهیه تصاویر (SEM) از خاکهای آلوده ارزیابی شده است. نمونه هایی از ایلیت و کائولینیت با غلظت های مشخص آلاینده سنگین فلزی مخلوط شده و پس از تعادل، به نمونه ها رزین تزریق شد. سپس با استفاده از روش های ذکر شده، نمونه هائی تهیه و از آنها عکس برداری SEM شد. در نهایت با مقایسه تصاویر حاصل از روش های نمونه سازی مختلف با یکدیگر، ارزیابی تاثیر نوع کانی و روش نمونه سازی بر کیفیت تصاویر میکروسکوپ الکترونی در کانی های رسی حاوی آلاینده سنگین فلزی ارائه شده است. به علاوه تصاویر حاصل، با تصاویر تهیه شده از نمونه های آماده شده بدون تزریق رزین مقایسه شده اند. براساس آزمایشهای انجام شده، معلوم شد که تزریق رزین تاثیر چشمگیری بر افزایش کیفیت تصاویر میکروسکوپی نمونه های خاک حاوی آلاینده سنگین فلزی داشته است.
    کلیدواژگان: تصویر میکروسکوپ الکترونی روبشی، آلاینده سنگین فلزی، ایلیت، کائولینیت، رزین، پیلینگ
  • فرید مر، افشین قشلاقی صفحه 325
    مطالعات زمین شیمیائی در معادن فلوریت پیناوند حاکی از آن است که فلوریت به عنوان کانی اصلی ذخیره از یک سیال شور و غنی ازMg و در دمای پائین و در دو مرحله کاملا متفاوت ته نشست یافته است. بر اساس بررسی های زمین دماسنجی، فلوریتهای مرحله اول (پیشین) در دمای به نسبت بالا (C ̊235-85) و در ژرفای بیشتر (با میانگین 230 متر) تشکیل شده و با جانشینی شدید سنگ دیواره- به صورت دولومیتی شدن اپی ژنتیک همراه بوده است. در عوض، فلوریتهای مرحله دوم (پسین) در دمای تقریبا پائین (Co 115-65) و صرفا به صورت رگه ای و شکافه پرکن در زونهای برشی و یا گسلهای سطوح بالاتر ایجاد شده اند. در هر حال، گستره درجه شوری سیال کانه زا ثابت باقی مانده است (بین 23-15 درصد وزنی معادل NaCl) که مبین وجود یک سیال واحد در تشکیل هر دو نوع فلوریت است. مطالعه پراکندگی عناصر نادر خاکی REE در تعدادی از نمونه های فلوریت پیناوند نیز مؤید چنین امری است، به طوریکه محاسبه برخی از نسبتهای LREE به HREE نشان می دهد که فلوریتهای جانشین (فلوریتهای پیشین) از عناصر نادر خاکی سبک غنی بوده و در نتیجه در مراحل آغازین تبلور از سیال کانه زا نهشت یافته اند. از طرف دیگر فلوریتهای مرحله دوم (پسین) به علت غنی-شدگی از HREE در مراحل پایانی کانه زائی تشکیل یافته اند. همچنین مطالعه نسبت تغییرات (Tb/La (به (Tb/Ca) و نسبتهای) Yb/La) و Yb/Ca)) از یک سو نشان می دهد که مجموع کل عناصر نادر خاکی در این نمونه-ها اساسا پایین بوده است (به علت جانشینی گسترده سنگ میزبان آهکی) و از سوی دیگر مبین آن است که دو فرایند احتمالی هضم یا جانشینی سنگ دیواره در تشکیل فلوریتهای مرحله اول و تحرک دوباره در تشکیل فلوریتهای مرحله دوم دخالت داشته اند.
    کلیدواژگان: معادن فلوریت پیناوند، زمین دما سنجی، عناصر نادر خاکی
  • حبیب ملایی، رضا شریفیان عطار صفحه 339
    کانسار بوکسیت جاجرم به طول 16 کیلومتر با جهت شرقی- غربی بر روی سطوح کارستی سازند دولومیتی الیکا رخنمون دارد. در این مقاله به منظور آگاهی از اندازه ذرات، شرایط تشکیل، درجه تبلور، تخلخل، توزیع عناصر تشکیل دهنده و نیز کانه آرایی، ویژگی های بافت و فازهای تشکیل دهنده بوکسیت جاجرم مورد مطالعه قرار گرفته است. بر اساس مطالعات انجام شده بوکسیت جاجرم از نوع دیاسپوریک بوده و مهمترین کانی همراه آن کائولین، هماتیت و آناتاز است. بهترین نوع بوکسیت، بوکسیتهایی با سختی بالا با50% < Al2O3. و 9%> SiO2 است. به طورکلی در نمونه هایی که درصد اکسید آلومینیوم در آنها بیش از 58% است، 39/54 درصد آن در ساختار دیاسپور، 16/3 درصد در ساختار کائولین، و 94/0 درصد در ساختار توپاز جای دارد. از مجموع 78/5 درصد اکسید سیلیسیم 72/3 % در ساختار کائولین و 5/1% به صورت کوارتز و باقیمانده در ساختار توپاز جای گرفته است. بافت غالب بوکسیت جاجرم پلیتومورفیک، اندازه دانه های دیاسپور کوچکتر از 10 میکرون و سیلیکاتها به صورت توده های بسیار نازک و ضخامت کمتر از 1/0 میکرون هستند. یکسان بودن سختی سیمان ماتریکس زمینه با سختی دانه های ریزبلور دیاسپور و مشخص نبودن حاشیه بلورها از ماتریکس امکان کانه آرایی را ناممکن ساخته است. بررسی های آزمایشگاهی نشان داد که فقط به روش آب رفتاری می توان مقداری بر کیفیت بوکسیت افزود.
    کلیدواژگان: بوکسیت، بافت بوکسیت، فاز کانی شناسی بوکسیت، دیاسپور، جاجرم، ایران
  • حجت الله رنجبر، هادی شهریاری صفحه 367
    منطقه مورد مطالعه در کمربند آتشفشانی ته نشستی دهج ساردویه در استان کرمان قرار گرفته که بخش جنوب شرقی کمربند آتشفشانی ته-نشستی ایران مرکزی است. در این تحقیق از داده های سنجنده ETM+ و سنجنده ASTER استفاده شده است. روش های مختلف پردازش تصویر (ترکیب کاذب رنگی، نسبت گیری نواری و آنالیز مؤلفه های اصلی) به منظور شناسایی زونهای دگرسان وابسته به کانسارهای مس مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این کار مقایسه داده های سنجنده های ETM+ و ASTER برای تعیین قابلیتهای هر یک در شناسایی مناطق دارای اکسید آهن و دگرسانی است. این بررسی نشان داد که داده های سنجنده ETM+ به خاطر دارا بودن گستره طیف آبی از قابلیت بهتری در تعیین مناطق دارای کانی های اکسید آهن نسبت به داده های سنجنده ASTER برخوردارند. داده های سنجنده ASTER به خاطر دارا بودن نوارهای طیفی متعدد در گستره فروسرخ موج کوتاه، قابلیت زیادی در شناسایی مناطق رسی داراست.
    کلیدواژگان: ETM+، ASTER، پردازش تصویر، نسبتهای نواری، مؤلفه، های اصلی، کانی سازی مس، کرمان
  • فرج الله فردوست صفحه 383
    نمونه های مورد مطالعه در این کار پژوهشی، با استفاده از روش های میکروسکوپی، ریزگمانه، پرتو ایکس (دبای-شرر) مورد مطالعه قرار گرفته اند. نمونه ها به صورت لوله ای باریک با ساختار منطقه ای بودند که از محور مرکزی به سمت پوسته به ترتیب زون های ایزوکوبانیت، کالکوپیریت، بورنیت، و سولفیدهای مس را شامل می شود. برای اولین بار، در زون سولفیدهای مس نهشته های سولفیدی دوران ما، فاز چارگوشی Cu2S مشاهده شد. فاز چارگوشی Cu2Sکه کالکوزیت ناپایدار است، فقط در فشار بیش از 8/0کیلوبار و دمای بیش از oC 102 می تواند پایدار باشد. فرم چارگوشیCu2S در نمونه های مورد مطالعه همراه مخلوط کالکوزیت - ژارلئیت و در نمونه دیگر با مخلوط کالکوزیت-بورنیت مشاهده و ترکیب شیمیایی میانگین آن به صورت Cu2.02S تعیین شد. احتمالا پیدایش این فاز ناپایدار در نهشته های گرمابی جوان که در دمای oC 350-250 تشکیل می شوند، امری غیر عادی نیست، ولی پس از فعالیت گرمابی و کاهش دما به تدریج به فازهای پایدارتر تبدیل می شود. بررسی دودکش های قدیمی تر نشان می دهد که هیچگونه اثری از فاز چارگوشی در آنها مشاهده نمی شود.
    کلیدواژگان: سولفیدهای مس، Cu2S چارگوش، نهشته های گرمابی دوران ما
  • فرشاد کیانی، احمد جلالیان، عباس پاشایی، حسین خادمی صفحه 395
    دنباله پارینه خاک-بادرفت (Soil-Loess)، منبعی سرشار از اطلاعات مربوط به آب و هوای گذشته است. کشور ایران با قرار گرفتن بر کمربند بادرفتی کشورهای آسیای میانه، دارای ضخامت زیادی از این خاکهاست. شاخصهایی برای بررسی تغییر اقلیم گذشته در بادرفتها وجود دارند و یکی از آنها کانی های رسی است. به منظور بررسی نوع، مقدار و خاستگاه کانی های رسی، خاکرخهایی در اراضی بادرفتی استان گلستان حفر شدند که پس از مطالعات اولیه، چند نمونه سیلت، ریز رس و درشت رس برای بررسی به روش پراش پرتو ایکس و میکروسکوپ الکترونی روبشی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که ایلیت، کلریت، اسمکتیت، کائولینیت، کوارتز، و فلدسپارها از کانی های غالب در این خاکها هستند. ایلیت، کلریت و کائولینیت در هر سه نمونه یاد شده دیده می شوند، کوارتز و فلدسپار کانی موجود در سیلت، و اسمکتیت در ریز رس و درشت رس وجود دارند. گرچه مقدار و نوع کانی های رسی در خاکها وابستگی زیادی به مواد مادری (ته نشستهای بادرفتی) دارند، ولی تفاوتهایی نیز در مقادیر کانی ها در طول خاکرخها دیده می شوند. با توجه به مطالعات نیمه کمی چنین استنباط می شود که گرچه اسمکتیت در این خاکها وجود دارد ولی هوازدگی منجر به تبدیل کانی کلریت به اسمکتیت شده است. بیشترین تبدیل در پارینه خاک مدفون در عمق 130 تا 170سانتیمتری مربوط به دوران گرم و مرطوب گذشته دیده می شود؛ جائی که هوازدگی روند سریعتری را دنبال کرده است. تفاوت در میزان هوازدگی با اندازه گیری آهن قابل استخراج با اگزالات و دایتیونیت به اثبات رسیده است.
    کلیدواژگان: بادرفت، کانیهای رسی، تکامل خاک، آب و هوای گذشته، استان گلستان
  • محمدرضا علی نژاد، ناصر تجبر، کبری معصومی صفحه 413
    در این پژوهش خواص ساختاری، الکتریکی، و مغناطیسی منگانایت- کبالتایت های3-xCoxO1Mn2/0Sr75/0La (1 ≤ X ≤ 0) تهیه شده به روش سل - ژل، بررسی شدند. ساختار بلوری این ترکیبها در دمای اتاق به صورت فاپرووسکایت لوزی رخ با گروه فضایی بوده است که پس از تکلیس در دماهای بالاتر از oC 800 شکل می گیرد. به علت عدم موازنه عنصری، رگه هایی از فاز 3O2La نیز در نمونه های نهایی دیده می شوند. اندازه گیری مقاومت ویژه الکتریکی نمونه ها در بازه دمایی 77 تا K328 نشان داد که با افزایش جانشانی کبالت به جای منگنز، مقاومت ویژه الکتریکی نخست افزایش و سپس کاهش می-یابد. همچنین اعمال یک میدان مغناطیسی به بزرگی T5/1 نشان داد که مغناطومقاومت در تمام نمونه ها منفی است. اثر مغناطومقاومت ابرغول آسا (CMR)، به جز در نمونه فاقد عنصر منگنز، در سایر نمونه ها مشاهده می شود. تغییرات مقاومت نمونه ها با میزان جانشانی عنصر کبالت براساس سه سازوکار پراکندگی اسپینی، جبران بار الکتریکی، و واپیچش پیوند فلز- الکترون- فلز توصیف می شود. از طرف دیگر، رفتار مغناطومقاومت نمونه ها بر اساس تقویت برهم کنش مبادله دوتایی در حضور میدان مغناطیسی، افزایش احتمال تونل زنی حاملها بین خوشه ها، و کاهش احتمال پراکندگی حاملها از بی نظمی های مغناطیسی مورد بحث قرار گرفت.
    کلیدواژگان: منگانایت، کبالتایت، سل، ژل، 3Mn1، xCoxO2، 0Sr75، 0La، مبادله دوتایی، مغناطومقاومت ابرغول آسا (CMR)
  • علی اصغر سپاهی، سیده راضیه جعفری، سارا مانی کاشانی صفحه 431
    سنگهای دگرگونی منطقه همدان از وقایع دگرگونی ناحیه ای و نیز مجاورتی پی در پی (در اثر نفوذ توده های گابرویی، دیوریتی و گرانیتی) متاثر شده و بنابراین مجموعه کانی های سازنده آنها در چند نوبت به وجود آمده اند. اثرات دگرگونی ناحیه ای(M) و وقایع دگرگونی مجاورتی در کنتاکت گابروها (M''1) و گرانیتهای پورفیروئید(M''2) قابل تمیز هستند و در کنتاکت گرانیتهای هولولوکوکرات نیز دگرگونی مجاورتی خیلی محدودی (M''3، در حد چند دسیمتر تا چندمتر به سبب اندازه کوچکتر این توده ها) رخ داده است. کانی هایی نظیر میکاها، گارنت، استرولیت، کردیریت، آندالوزیت، کیانیت و سیلیمانیت معمولا حاصل چندین واکنش مختلف بوده و پس از تشکیل اولیه در واکنشهای دگرگونی دیگر شرکت نموده اند. رگه های پگماتیتی و سیلیسی نقش مهمی را در انجام برخی واکنشهای دگرگونی به عنوان منبع حرارت و سیالات بازی کرده اند، به طوری که بعضی کانی های دگرگونی تنها در نزدیکی این رگه ها متداول بوده و با دور شدن از رگه ها، کانی های فوق نیز محو می-شوند. با توجه به مجموعه های کانی شناسی مشاهده شده در سنگهای دگرگونی منطقه، نوع دگرگونی ناحیه ای فشار کم تا متوسط - حرارت زیاد در این منطقه، با نوع بوچان مطابقت بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: چند دگرگونی، دگرگونی ناحیه ای، دگرگونی مجاورتی، میکا، گارنت، استرولیت، کردیریت، آندالوزیت، کیانیت و سیلیمانیت
  • حسن میرنژاد، کیت بل صفحه 471
    مطالعه لامپروئیت های منطقه لوسیت هیلز، وایومینگ، نشان می دهد که ترکیب ایزوتوپی تعدادی از نمونه ها به دلیل دگرسانی و یا حضور ناخالصی های کربناته ثانویه در سنگ کل تغییر یافته اند. شستشوی نمونه ها توسط اسید نشان می دهد که اگرچه فلوگوپیت لامپروئیت ها تحت تاثیر فرآیندهای ثانویه واقع نشده اند، مادوپیتیک ترانریشنال واقع در منطقه کوه های میدل تیبل و یک مدوپیتیک لامپروئیت در منطقه پیلوت بیوت به مقدار زیادی تحت تاثیر فرآیندهای فوق قرار گرفته اند. مقایسه ترکیب ایزوتوپی Sr و Nd در انکلاوهای رسوبی و لامپروئیت ها نیز به تشخیص نمونه های تحت تاثیر قرار گرفته کمک می نماید. براساس این مشاهدات، کانی های تعدادی از نمونه ها جدا شده و جهت اندازه گیری ترکیب ایزوتوپی Sr و Nd آنالیز گردیدند. آنالیز کلینوپیروکسن، آپاتیت و پروسکیت لامپروئیت های لوسیت هیلز مطمئن ترین روش برای اندازه گیری ایزوتوپی نمونه های تحت تاثیر قرار گرفته می باشد. ترکیب ایزوتوپی کانی ها نمایانگر آن است که نمونه های سنگ کل منطقه کوه های میدل تیبل معرف مذاب والد نبوده و نیز شایسته است که مادوپیتیک ترانزیشنال لامپروئیت ها تحت عنوان مادوپیتیک لامپروئیت تقسیم بندی شوند. تغییرات نسبت های ایزوتوپی در دیاگرام Sr – Nd نشانگر آن است که مادوپیتیک لامپروئیت ها از منبع گوشته ای منشاء گرفته اند که از نظر ژئو شیمیایی با منبع گوشته ای فلوگوپیت لامپروئیت متفاوت هستند.
    کلیدواژگان: شستشو دهنده ها، لامپروئیت ها، لوسیت هیلز، کانی های جدا شده، وایومینگ
  • محمد رهگشای، هادی شفایی مقدم صفحه 487
    در این مطالعه سعی شده تا روابط بین کرومیت های آلتره و انواع غیر آلتره به کمک پراش پرتو ایکس تشخیص داده شود. برای این منظور مجموعه ای از نمونه های کرومیت های افیولیتی آلتره و غیر آلتره و همچنین تغییر شکل یافته و نایافته جمع آوری شده است. قله های واضح و مضاعف به ترتیب از کرومیت-های غیر آلتره و آلتره به دست آمدند. محاسبه پارامتر «a» کرومیت ها توسط مطالعات به روش پراش پرتو ایکس و همچنین محاسبه ترکیب همان نمونه ها به روش آنالیز مایکروپروب منجر به ترسیم نموداری شده که برای محاسبه مجدد نیمه کمی ترکیب کرومیت ها سودمند است.
    کلیدواژگان: پراش نگاشت پرتو X، شبکه بلورین، حاشیه های آلتره کرومیت، پارامتر
|
  • S. Amini, N. Moradpour, R. Zareii Sahamieh Page 225
    Ophiolitic complex of Sahneh could be considered as part of ophiolite sequences in the Zagros Suture Zone.This complex is a part of 3000 km belt, which is started from Syria after crossing south Turkey and Zagros leading to Oman. The studied ophiolitic complex is curvature in shape which is situated in south of Sahneh. No complete ophiolite sequence were seen in this complex. In general, the present lithology of the area consists of harzburgitic peridotites, isotrope and mylonitic gabbros, and small outcrop of plagiogranite sequence. Ultramafic rocks consist mainly of harzburgite, dunite, lherzolite, websterite, and mafic rocks are composed of pegmatoidic gabbro, olivine gabbro, mylonitic gabbros and isotrope gabbros. On the bases of major elements diagrams and spider diagrams, this complex could be resulted from a P-type ocean floor tholeiitic basalt (P or E MORB). Geochemical and petrological evidence showed that parent magma were high Mg sub-alkaline in type. Tholeiitic nature of magma are responsible for the formation of oceanic crust, and their position on to the mid oceanic ridge field. The P-type nature of magma indicated that the old-ridge were formed during a high spreading sea floor conditions. Geochemical and petrological evidence showing that parent magma were picritic in composition and may resulted from high melting ratio of the upper mantle.
  • Khoddami M., Mahboubi A., Feisnia S., Moussavi-Harami R., Fattahi Ardakani M.A Page 247
    It is very important to identify the source of sediment yield in a drainage basin for any practical soil conservation program. Clay minerals in litological units, can be used as an indicator for prediction of soil erosion. Marl and marly-limestone of Neogen red beds, Hezardarreh Formation and Quaternery alluvium, are exposed in the Lateshure watershed. 21 sampels from surface soils of diffrent lithologic units and alluvium sediments were collected. These samples were analysed by XRD for identification of different types of clay minerals (montmoriolit, cholorite, illite and kaolinite) as well as their amounts were semi-quantitatively determined. Cluster analysis showed that the clay minerals can differentiate surface soils from Neogen red beds and alluvium sediments. Based on F test in this study, montmoriolit and illite can be used as an indicator for prediction of the source of soil.
  • P. Asadollahi, M. Khalili, M. A. Makizadeh Page 263
    The conglomerates of Sangestan Formation (Lower Cretaceous) have been metamorphosed in the vicinity of the leucogranitoid rocks of the Shir-Kuh batholith and have created the mineral assemblage of garnet- epidote-quartz-calcite-pyrite in the contact halo. Following the contact metamorphism, hydrothermal alteration (pyrite formation and silicification) has likely occurred. Based on the trace element contents of the garnets, the skarn in the contact halo is Cu-Pb-Zn bearing calcic skarn type. The above mentioned minerals, apparently, indicate that there is a genetic relationship between intrusion related Cu-mineralization and the skarnification in the study area.
  • M. R. Dashtebayazi, A. Shekoohfar, M. R. Alinejad Page 279
    The effect of SPEX mechanichal milling on a mixture of Al-SiC composites has been investigated. Results of XRD, SEM and commulative size distribution analysis show that the size of crystallites is decreased as milling time increses to 12 hours, while lattice strains are increased. Meanwhile the crytallite size increases with increasing miling time between 12 and 24 hours, but the lattice strains decreas. In addition, average particle size of the composite decreses at initial 6 hours but increases for longer milling times. SEM and TEM micrographs of the productions indicate homogeneous distribution of 50 nm size SiC particles into Al matrix, where the homogeneuty increases with increasing milling time.
  • S.H. Ghetmiri Page 295
    Chahar-Gonbad copper mine, in Kerman province, has mainly formed as veins with low reserves and medium grade. Mineralization is mainly occured as chalcopyrite, pyrite, rare galena and sphalerite. Sericitic, argillic and propylitic alterations have been identified in this are deposit. These alteration occurod in the thermal range of about 350 C. In this research, the morphology of pyrite crystals is used for determination of the thermal range of mineralization. It is possible that the pyrite form in a mineralization zone shows the state of thermal range during mineralizaton. Based on this assumptian, the needle crystals are formed in temperatures below or equal to 250 C, abundant grooves while with increasing temperature to 450 C the cubic crystals with abundant grooves and a few octahedral surfaces are formed. Investigations of collected pyrite crystals from alteration zones of this ore deposit show that the cubic types with abundant pyritohedron surfaces are common and crystals with high density with groove surfaces are seen with smooth surfaces crystals. Therefore it is interpreted that pyrites have formed in the thermal range between 250 to 450 C. According to the temperature range for alteration (mean 350 C), it seems copper that the mineralization have occurred between 350 to 450 C.
  • Vahid R. Ouhadi, Homa Shafiei Page 305
    The soil properties are function of mineral type, characteristics of pore fluid, microstructure of soil, and environmental conditions. Scanning electron microscope (SEM) can be used as a tool for a direct study of soil microstructure. In addition, one of the methods for evaluation of heavy metal contaminated clayey soils is related to the application of SEM. In this paper, a method for homogeneous sample preparation for SEM micrograph from clayey soil suspension is presented. Due to the importance of the application of undisturbed samples for SEM study, different methods of sample preparation including; peeling, fracturing, and resin application for contaminated soils are investigated. Sample of illite and kaolinite were laboratory contaminated with different concentrations of lead nitrate as a source of heavy metals. After achieving equilibrium, samples were exposed to the resin. Then, different sample preparation methods were applied for those contaminated illite and kaolinite. Finally, micrographs of samples were taken by scanning electron microscope. The impact of sample preparation method on the quality of SEM images in these clay minerals and in the presence of Pb ions is investigated. The prepared SEM pictures are compared with untreated samples as well. The results indicate that the exposure of samples to resin has a noticeable impact on the quality of SEM micrographs of contaminated clay minerals.
  • A. Qishlaqi, F. Moore Page 325
    Geochemical studies of the Pinavand Fluorite Mines indicates that fluorite has been deposited from a high salinity, typically low temperature and Mg-rich fluid in two stages: Based on geothermometrical data, at the first stage fluorites were formed at relatively high temperature (85-235Cº) and accompanied by host rock replacement (in the form of epigenetic dolomitization). The second stage of fluorite mineralization has occurred at low temperature (65-115 ºC) and has formed lodes and vein-likes along the breccia and fault zones. However, the salinity was relatively invariable (15-23 wt% NaCl), suggesting salinity of fluorite-forming fluid was the same at all occurrences. By studying of REE patterns and regarding to some ratios of HREE to LREE, it could be observed that the first stage of fluorites was enriched in LREE revealing mineralization has occurred in early stage of crystallization. In contrast, the second stage of fluorites containing high proportion of HREE were deposited in the last stages of crystallization event. Based on the calculated (Yb/La), (Yb/Ca), (Tb/La) and (Tb/Ca) ratios, two mechanisms could be proposed: assimilation (replacement) for the first type fluorites and remobilization (rejuvinilization) for fluorites of the second stage.
  • H. Mollai, A. R. Sharifiyan Page 339
    The Jajarm Bauxite deposit 16 kilometers E-W trending and overlis, the Karstic dolomite rocks of the Elika Formation. The study of texture and different phases has been carry out in order to understand the degree of crashing, particles size, condition of formation, degree of crystallization, porosity, distribution of constituent elements and beneficiation for the propose of digestion and potential of physical beneficiation. The phase analysis indicates that the Jajarm Bauxite is typical diasporic bauxite accompanied with Kaolinite, hematite and anatase. Hard bauxite is the high quality bauxite with Al2O3>50% and SiO2 < 9%. Mineral chemistry shows that out of 58% of Al2O3, 54.39% constituting diaspore structure, 1.6% is in kaolinite and 0.94% in topaz. where as out of 5.78% SiO2, 3.72% occurring in kaolinite structure, 1.5% as free and inactive quartz and the rest of it is located in topaz structure. The Jajarm bauxite shows a politomorphic, micro granular texture with several secondary textural elements. The size of main minerals component are generally below 10 micron, with homogeneous matrix. Kaolinite minerals forms stacks of very thin (<0.1 micron) crystal platelets. In addition, in a very hard bauxite, separation between the crystal grains and the matrix can not be done because of similar hardness for both with closely packed space filling and in consequence of the missing defined borderlines of the grains. Based on the above studies, the Jajarm bauxite can be enriched neither by grain analysis nor by the magnetic separation. Laboratory study shows, only it can be improve by water treatment.
  • Hojjatollah Ranjbar, Hadi Shahriari Page 367
    The study area is located in the Dehaj-Sarduyeh belt in Kerman province. This belt forms the south eastern part of the Central Iranian Volcanic Belt. Enhanced Thematic Mapper plus (ETM+) and Advanced Spaceborne Thermal Emission and Reflection Radiometer (ASTER) data have been used for this study. Different image processing techniques such as false color composite, band ratioing and principal component analysis are used for recognizing the alteration zones related to the copper mineralisation. The aim of this investigation is to compare ETM+ and ASTER data and finding out their capabilities to recognize the altered and iron oxide bearing areas. This investigation showed that ETM+ data due to its blue region spectral band can enhance the iron oxide rich areas much better than ASTER data. ASTER data due to its various spectral bands in the short wave infrared is more capable of enhancing clay bearing areas.
  • F. Fardoost Page 383
    The samples studied through this research were collected from active black smokers located in the mid-oceanic ridge from a depth of 2276m by a sea-born ship “Academician Mstislav Keldysh”(2002), in its 47th research mission. The collected samples were studied by microscopic, microprobe and X-ray analysis (Debye-sherer). These samples were in the form of narrow pipes with zoned structure, which included the following zones from the core to the margin: isocobanite, Chalcopyrite, Bornite and cupper sulfide zones. For the first time, it has been observed that tetragonal phase within the cupper-sulfide zone in recent sulfide, deposits. Tetragonal phase of Cu2S, which is an unstable form of chalcocite, is stable only at high pressures (more than 0.8 Kb) and temperatures higher than 102 oC. The tetragonal form of Cu2S in one of the studied samples was associated with Chalcocite-Djurleite mixture and in another studied sample was associated with chalcocite-Bornite mixture. Its average chemical composition was also determined as Cu2.02S. It is likely that the emergence of this unstable phase in young hydrothermal deposits, which are formed at 250-350 oC, is not odd but after hydrothermal activity and temperature reduction it is changed to more stable phases. Evaluation of older black smokers showed no trace of tetragonal phase.
  • F. Kiani, A. Jalalian, A. Pashaee, H. Khademi Page 395
    Loess/soil sequences have been proven to be excellent paleoclimate indicators. Large areas of northern Iran are covered by loess deposits which provide a good condition to carry out research on paleoclimate, paleosols and discontinuities. The objectives of this research were to identify clay minerals of soil-loess sequences, to determine the role of climate change in clay mineral transformation and to estimate the relative ages of soil development based on archaeological information. Samples were analyzed by X-ray Diffraction (XRD) and Scanning Electron Microscopy (SEM). The results showed that kaolinite, illite, quarts and feldspar were dominant in the fine clay, coarse clay and silt fractions. The type and the quantity of clay minerals in soils are highly correlated with parent material. Semiquantitative estimation indicated that different clay minerals are quantitatively different in the profiles. This may be due to different weathering rates caused by cool/dry and wet/warm periods. A high degree of chlorite to smectite transformation was observed in deep soil horizon (130–170 cm) where a developed horizon was buried. Differences between soil layers development were confirmed by comparison of oxalate and dithionite extractable Fe.
  • M. R. Alinejad, N. Tajabor, S. Masoomi Page 413
    The La0.75Sr0.2Mn1-xCoxO3 (0 ≤ X ≤ 1) ¬¬Manganite-Cobaltites are synthesized by sol-gel method and their structural, electrical and magnetic properties are studied. After calcination over 800 ¬ºC, all compounds were crystallized in the perovskite rhombohedral structure (, Space group). Due to nonstochiometery, some traces of the La2O3 phase were appeared in final samples. Resistivity measurements of the samples between 77 and 328 K revealed that resistivity at first decreased and then increased by increasing cobalt content. Also, magnetoresistance results in presence of external fields up to 1.5 T exhibit negative magnetoresistance in all samples. The colossal magneroresistance effect has been observed in all samples except the samples without Mn. Variation of the resistivity and magnetoresistance of the samples with Co content are described based on three following mechanisms: spin scattering, charge compensation and distortion of metal–oxygen-metal bonds. Magnetoresistance behavior of the samples are evaluated based on (1) increased of the double exchange interaction, (2) increased probability of inter-grain tunneling of the carriers, and (3) decreased scattering of carriers from magnetic fluctuations mechanism in the presence of applied field,
  • A. A. Sepahi, S. R. Jafari, S. Mani-Kashani Page 431
    Metamorphic rocks of the Hamadan region have experienced regional and also contact metamorphism (due to intrusion of gabbro, diorite and granitic bodies), therefore, their mineral assemblages have formed in multiple stages. Evidence of regional metamorphism (M) and contact metamorphisms at the contact of gabbros (M’1) and porphyroid granites (M’2) are separatable, hower At the contact of hololeucocratic granites a very local contact metamorphism (M’3) have occurred (from a few decimeter up to a few meters, due to small size of these bodies). Minerals such as micas, garnet, staurolite, cordierite, andalusite, kyanite and sillimanite are usually produced by several reactions, and participated in other reactions to form other minerals. The relationship between mineral growth to deformational events have been found at several stages (i.e. pre-tectonic, syn-tectonic and post-tectonic minerals are common in metamorphic rocks of the region.) Pegmatites and silicic veins have played essential role in some metamorphic reactions as sources for heat and fluids, so that some metamorphic minerals are common near these veins and disappear far from the veins. Considering observed mineral assemblages in metamorphic rocks of the region, regional metamorphism can be correlated with low to moderate P/high T Buchan type metamorphism. In final stages of metamorphism, high T minerals such as cordierite experienced retrograde reactions or pseudomorphed and higher pressure minerals such as kyanite have been more stable.
  • Hassan Mirnejad, Keith Bell Page 471
    Study of lamproites from Leucite Hills, Wyoming, indicates that the isotopic compositions of some specimens have been modified due to the alteration and/or the presence of secondary carbonate impurities within the whole rocks. Leachate test shows that while phlogopite lamproites are not affected by secondary processes, the transitional madupitic lamproites from Middle Table Mountain and one madupitic lamproite from Pilot Butte localities are most affected by the mentioned processes. Comparing the Sr and Nd isotopic compositions of sedimentary enclaves with those of lamproites also pinpoints affected samples. Based on such observation, mineral grains from a number of samples were separated and analysed for Sr and Nd isotopic compositions. The analysis of clinopyroxene, apatite and perovskite from the Leucite Hills lamproites provides the most reliable mean for determining the isotopic composition of the affected samples. It also shows that the the whole rock samples from Middle Table Mountain are not representative of their parental melts and that the transitional madupitic lamproites should be classified as madupitic lamproites. Variation of isotopic ratios on Nd vs Sr isotopic diagram suggests that the madupitic lamproites have originated from a mantle source that was geochemically different from that of the phlogopite lamproites.
  • M. Rahgoshay, H. Shafaii Moghadam Page 487
    In this study we attempt to distinguish the relationship between the altered chromites and non-altered ones by X-ray diffraction. For the purpose of this study, an assemblage of altered/non-altered and deformed/non-deformed ophiolitic chromites has been collected and analyzied. Sharp and doubled peaks are resulted from non-altered and altered samples respectively. By using XRD studies, the parameter “a” from chromite grains has been calculated and the composition of same samples, obtaining from microprobe analysis, have given a chart that is useful for semi-qualitative recalculation of chromites composition.